کد خبر: 1127830
۹ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۳
- چاپ
بانوی آواره غزهای که در خیابان به سر میبرد به خبرنگار میگوید: این حال و روز من است. یک گیره روسری ندارم تا خودم را (درست) بپوشانم. با خود هیچ شیکل (واحد پول) ندارم. با سه دختری که با من هستند در خیابان به سر میبریم. سرنوشت ما بودن در خیابانهاست. خدا ما را بس است و او بهترین پشتیبان است نسبت به کسانی که میبینند و سکوت کردهاند. همه چیز فوق تصور است، در ذهن و تصور کسی نمیگنجد.